گر تن بدهی؛ دل ندهی کار خراب استچون خوردن نوشابه که در جام شراب استگر دل بدهی؛ تن ندهی باز خراب استاین بار نه جام است و نه نوشابه... سراب استدریا بشوی چون به دلت شور عبور استنوشیدن یک جرعه ز جام تو عذاب استباران بشوی چون که تنت بر همه جاریستکی تشنه شود سیر... فقط نام تو آب استاینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویندچون دغدغه مردم این شهر حجاب استتن را بدهی.. دل ندهی فرق ندارد...یک آیه بخوانند گناه تو ثواب استاصلا سخن از تجربه و علم و توان نیستشایسته کسی است که با حکم و خطاب استدر دولت منصور که یک سکه حساب استتنها سند ساخت یک صومعه خواب استاینجا کسی از مرگ بشر ترس نداردترس از شب قبرست و سوال است و جواب استای کاش که دلقک شده بودم و نه شاعردر کشور من ارزش انسان به نقاب است + نوشته شده در ساعت توسط عليرضا زينالي اقدم | بخوانید, ...ادامه مطلب