تعريف سازماهاي بينالمللي:
اجتماعي از كشورها هستند كه به منظور تحقق هدفهاي خاص و مشترك در زمينههاي مختلف با يكديگر همكاري ميكنند.
عوامل عمده يا سه جريان مؤثر در پيدايش سازمانهاي بينالمللي:
1 – كنگره وين (1814 تا 1815)
2 – كنفرانسهاي صلح لاهه (1899 و 1907)
3 – اتحاديههاي عمومي بينالملي (اتحاديه جهاني نقشهبرداري، اتحاديه جهاني پست، اتحاديه بينالمللي حمل و نقل و ...)
سير تكاملي نهادهاي بينالمللي:
1 – ظهور جامعه بينالملل نوين (1648 تا قرن 18)
2 – قرن كنگرهها و عصر صنعتي
3 – اقدامات سازمانگرايان از 1919 تا امروز
پيششرطهاي سازمانهاي بينالمللي:
1 – وجود واحدهاي رسمي و حكومتي (دولتها)
2 – وجود ارتباط بين اين واحدها
3 – وجود چالشها و آگاهي نسبت به آنها
4 – ضرورت تمهيداتي جهت غلبه بر اين چالشها
ويژگيهاي سازمانهاي بينالمللي:
1 – دارا بودن اراده مستقل
2 – داشتن شخصيت حقوق بينالمللي جدا از كشورها
3 – دايمي بودن (از نظر مكان)
4 – برخورداري از تشكيلات و اركان منظم
دستهبندي سازمانهاي بينالمللي:
سازمانهاي بينالمللي را در ابعاد مختلف ميتوان دستهبندي كرد:
طبقهبندي موضوعي: الف) حقوقي، ب) تخصصي مانند اوپك (روي يك موضوع تمركز دارند.)
طبقهبندي براساس اختيارات: الف) تصميمگيرنده مشورتي، ب) سازمانهاي عملكننده و اجرايي
براساس پراكندگي جغرافيايي: الف) سازمانهاي بينالمللي، ب) منطقهاي و غيرمنطقهاي
براساس اهداف: الف) سازمانهاي سياسي، ب) اقتصادي، ج) فرهنگي، د) امنيتي
ويژگيهاي سازمانهاي بينالمللي غيردولتي:
1 – غيرسياسي بودن، 2 – دارا بودن تشكيلات و اركان منطم، 3 – دارا بودن استقلال
نگرشها نسبت به سازمانهاي بينالمللي در دوران جنگ سرد:
1 – نگرش بلوك غربي (گسترشگرا)، 2 – نگرش بلوك شرقي يا سوسياليستي (تعارضي)، 3 – نگرش جهان سوم (تكاملي)
نگرشها نسبت به سازمانهاي بينالمللي پس از جنگ سرد:
1 – نگرش كشورهاي توسعهيافته (محدودگرا)، 2 – نگرش كشورهاي در حال توسعه (تكاملي و آرماني)
جــامعه ملل:
جامعه ملل نخستين و بزرگترين سازمان بينالمللي بود كه در اوايل قرن بيستم پايهگذاري شد. براي تأسيس جامعة ملل گامهاي اوليهاي برداشته شد كه برخي از آنها عبارتند از:
تلاش ويليام هوارد رئيس جمهور وقت آمريكا در سال 1915 در چارچوب اتحاد براي پيشبرد صلح
افكار و انديشههاي ويلسون رئيس جمهور وقت آمريكا در سال 1917 كه در مجلس سناي آمريكا از بحث اتحاد براي صلح دفاع كرد.
ويلسون در سال 1918 نيز با ايراد سخنراني در كنگره آمريكا، 14 اصل معروف خود را مطرح ساخت كه از مهمترين اين اصول تأكيد وي بر تأسيس جامعة ملل بود.
برخي از 14 اصل ويلسون:
1 – آزادي رفت و آمد در درياها، 2 – كاهش تسليحات، 3 – ممنوعيت ديپلماسي مخفي و انعقاد پيمانهاي صلح علني، 4 – برداشتن موانع گمركي و مقرر داشتن برابري و آزادي در تجارت، 5 – تأسيس جامعه ملل
پس از پايان يافتن جنگ جهاني اول، كنفرانس صلح ورساي در پاريس تشكيل شد. در اين كنفرانس كميسيوني ويژه مركب از 19 عضو كنفرانس به سرپرستي ويلسون تشكيل شد تا ميثاق جامعة ملل را تهيه نمايد. اين ميثاق يا اساسنامه در 28 آوريل 1919 به تأييد تمام كشورهاي شركتكننده در كنفرانس صلح ورساي رسيد و 26 ماده آن جزو پيمان ورساي درآمد. با تصويب پيمان ورساي جامعه ملل در 10 ژانويه 1920 رسماً با 49 عضو تشكيل شد.
ميثاق جامعه ملل شامل 29 ماده بود كه برخي از موارد مهم آن عبارتند بودند از:
ماده 1: در خصوص اهداف جامعه ملل
ماده 2: در باره عضويت دولتها
ماده 3: مجمع عمومي
ماده 4: شــورا
و از همه مهمتر مادة 16 ميثاق بود كه در آن آمده بود: هرگاه يكي از اعضاي جامعه ملل بر خلاف تعهداتي كه بر عهده گرفته است متوسل به جنگ شود مثل اين است كه نسبت به تمام اعضاي جامعه ملل اعلان جنگ كرده است.
در چنين شرايطي اعضاي جامعه ملل ملزم بودند:
1 – روابط تجاري و اقتصادي خود را با كشور آغازگر جنگ قلع نمايند.
2 – هرگونه رابطه را بين اتباع خود با اتباع آغازگر جنگ منع كنند.
در بند 4 مادة 16 نيز آمده است: هر عضوي را كه بواسطه نقض يكي از مقررات ميثاق مقصر باشد ميتوان از جامعه ملل اخراج كرد.
اهداف جامعـة ملل:
1 – افزايش همكاريهاي بينالمللي و دستيافتن به صلح و امنيت جهاني
2 – سپردن تعهد در مورد دست نزدن به جنگ
3 – مقرر داشتن روابط آشكار، عادلانه و شرافتمندانه بين دولتها
4 – استقرار حقوق بينالملل به عنوان مبناي اصلي تعامل دولتها
5 – حكمفرما ساختن عدالت و رعايت كامل معاهدات
اركان جامعة ملل:
جامعه ملل داراي سه ركن اصلي بود كه عبارتند از: 1) مجمع عمومي، 2) دبيرخانه، 3) شـورا
علاوه بر اين داراي اركان فرعي يا مؤسسات وابسته نيز بود كه عبارت بودند از: 1) ديوان دايمي دادگستري بينالمللي، 2) سازمان بينالمللي كار، 3) شوراي دايمي قيموميت
1 – مجمع عمومي: در بين اركان اصلي جامعه ملل مجمع عمومي دربرگيرندة تمامي اعضاء بود، بطوري كه هر كشور عضو داراي سه نماينده در مجمع عمومي بود.
مجمع عمومي داراي دو نشست بود: 1) نشستهاي عادي سالانه كه بمدت يك ماه در سپتامبر برگزار ميشد.
نشستهاي اضطراري يا فوقالعاده كه سالي پنج مرتبه ميتوانست برگزار شود.
تصميمات مجمع عمومي به اتفاق آرا:
مجمع عمومي جامعه ملل داراي اختياراتي خاص بود كه مهمترين آنها عبارتند از:
1 – پذيرش اعضاي جديد در جامعه ملل
2 – انتخاب اعضاي غير دايم شورا
3 – تجديدنظر در معاهدات
4 – تعيين بودجه جامعه
2 – شوراي جامعه ملل: برابر با مقررات مادة 4 ميثاق، شورا داراي اعضاي دايم و غيردايم است. شوراي جامعه ملل در ابتدا داراي 4 عضو دائم بود كه عبارت بودند از: فرانسه، انگليس، ايتاليا، ژاپن. آلمان در سال 1926 و شوروي در سال 1934 به شورا پيوستند.
اعضاي غيردائم شورا نيز ابتدا 4 عضو بود، اما بتدريج تعداد آنها زياد شد و در سال 1936 به 11 عضو افزايش پيدا كرد. در حركتي نادر، شورا داراي اعضاي نيمه دائم نيز بود كه هر سه سال يكبار مجدداً انتخاب ميشدند كه اسپانيا، لهستان و چين اعضاي نيمه دائم بودند.
اختيارات شوراي جامعه ملل:
1) طرح كاهش سلاحهاي نظامي، 2) رسيدگي به اختلافات بينالمللي، 3) حل اختلافات از طريق سياسي، 4) اجراي تنبيهات مقرر، 5) اخراج اعضا، 6) نظارت بر ادارة سرزمينهاي تحت تملك.
اختيارات مشترك مجمع عمومي و شورا:
مجمع عمومي و شوراي جامعه ملل ضمن آنكه هر كدام داراي وظيفهاي خاص بودند، اما داراي اختياراتي مشترك نيز بودند؛ بطوري كه در مورد برخي موضوعات مشتركاً پيگيري ميكردند كه مهمترين آنها عبارتند از:
1) حفظ صلح و امنيت بينالمللي، 2) درخواست نظر مشورتي از ديوان دايمي بينالمللي دادگستري، 3) انتخاب قضات ديوان دادگستري، 4) اصلاح ميثاق، 5) توسعه شورا، 6) تعيين دبيركل.
دبيــرخانه:
براساس مادة 6 ميثاق، دبيرخانه از اركان اصلي جامعه ملل محسوب ميشود كه مقر آن در ژنو بود. در رأس دبيرخانه، دبيركل قرار داشت كه توسط شورا و تصويب اكثريت اعضاي مجمع انتخاب ميشد. اولين دبيركل جامعه ملل اريك درامون از انگليس بود.
مؤسسات وابستة جامعه ملل:
در بين مؤسسات وابسته يعني ديوان دايمي بينالمللي دادگستري – شوراي دايمي قيموميت و سازمان بينالمللي كار، ديوان دادگستري از اهميت بيشتري برخوردار بود.
ديوان دايمي دادگستري بينالمللي در سال 1922 آغاز بكار كرد. اين ديوان داراي 11 قاضي بود كه بعدها در 1930 تعداد آن به 65 قاضي افزايش پيدا كرد. قضات براي مدت 9 سال انتخاب ميشدند و مقر ديوان شهري در هلند (لاهه) بود.
صلاحيتهاي ديوان:
طبق مادة 34 اساسنامة ديوان، فقط كشورهاي عضو ميتوانستند به آن مراجعه كنند. البته كشورهاي غيرعضو نيز ميتوانستند به اين ديوان رجوع كنند، مشروط بر اينكه رأي ديوان را اجرا كنند. تغيير پيمانها و مسايل مربوط به حقوق بينالمللي نيز در حيطه صلاحيت ديوان بود.
دورههاي اصلي در حيات جامعة ملل:
جامعة ملل بعنوان نخستين سازمان بزرگ بينالمللي داراي دو مقطع حساس بود:
1 – مقطع تأسيس (1920 – 1919)، 2 – مقطع گسترش (1939 – 1920)
در اين مقطع علاوه بر اينكه اعضاي جامعة ملل گسترش پيدا كرد، اما جامعة ملل با آزمونهاي بزرگي نيز مواجه شد. نظير حملة ژاپن به چين، حملة ايتاليا به اتيوپي، حمله شوروي به فنلاند و مقطع ركود فعاليت جامعه ملل كه (1945 – 1939) بود و نهايتاً جامعه ملل در آوريل 1946 رسماً منحل شد.
جامعه ملل در دوران حيات خود بيش از 30 فقره اختلاف وخيم سياسي را بررسي و حل و فصل كرد كه برخي از مهمترين آنها عبارت بودند از: مناقشه بين سوئد و فنلاند – لهستان و آلمان – يونان و بلغارستان – ايران و شوروي بر سر مسئله انزلي.
ضعفهاي جامعه ملل:
علت انحلال جامعة ملل در 1946 و ناكامي آن را ميتوان ناشي از ضعفهايي دانست كه جامعه ملل با آنها مواجه بوده است. مهمترين اين ضعفها عبارتند از:
درج نمودن متن ميثاق در بين متون معاهدة صلح ورساي: اين موضوع باعث شد تا جامعة ملل بعنوان سازماني كه از منافع كشورهاي فاتح جنگ اول جهاني دفاع ميكند، شناخته شود.
روش رأيگيري: اين روش اتفاق آرا بود كه ميراث كنفرانسهاي ديپلماتيك سنتي بود. البته بعدها مجمع جامعة بينالمللي روش رأيگيري با اكثريت ساده را جايگزين اتفاق آرا كرد.
صلاحيت مشترك مجمع عمومي و شورا در زمينة صلح و امنيت جهاني: از آنجايي كه حدود اختيارات بين دو ركن مشخص نبود، مشكلاتي ايجاد ميشد.
گستردگي وظايف و اختيارات شورا
ابهام در روشهاي اصلاحي و تجديدنظر ميثاق
امكان خروج سهل و آسان از جامعه ملل
ضعف در ضمانت اجرا و عدم ممنوعيت صريح در توسل به زور.
ســازمــان ملل متحـــد
مراحل تأسيس:
سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترين سازمان بينالمللي براي تأسيس، مراحلي را طي كرد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1 – اعلاميه بينالمتحدين: اين اعلاميه در كاخ سنت جينز در لندن به امضاي نمايندگان كشورهاي انگلستان، ايتاليا، نيوزيلند، اتحاديه آفريقاي جنوبي و دولتهاي در تبعيد كشورهاي بلژيك، چكاسلواكي، لوكزامبورك، نروژ، هلند، يوگسلاوي، يونان و فرانسه رسيد.
اين كشورها در اين اعلاميه تأكيد كردند: اساس واقعي صلح پايدار همانا همكاري علاقمندانة ملل آزاد در جهان، آسوده از خطر جنگ و سرشار از امنيت اقتصادي و اجتماعي ميباشد.
2 – منشور آتلانتيك: در اوت 1941 سندي معروف به منشور آتلانتيك بين رزولت و چرچيل امضا شد. در اين سند نخستوزير انگليس و رئيس جمهور آمريكا اعلام كردند: تا زماني كه يك نظام وسيع و دايمي براي امنيت عمومي بوجود نيامده است خلع سلاح كشورها ضروري است.
3 – اعلاميه ملل متحد: در تاريخ اول ژانويه 1942 و در پي ورود آمريكا به جنگ، نمايندگان 26 كشور كه بر ضد دولتهاي محور يا متحدين (آلمان – ژاپن – ايتاليا) مبارزه ميكردند اعلاميهاي را در واشنگتن به امضا رساندند كه به اعلاميه ملل متحد نام گرفت. براساس اين اعلاميه متفقين متعهد شدند، تمامي منابع خود را بر ضد متحدين بكار گيرند و همچنين متعهد شدند هيچ يك جداگانه با دشمنان ترك مخاصمه يا صلح نكنند.
4 – كنفرانس مسكو: در اكتبر 1943 نشستي در مسكو برگزار شد كه طي آن وزراي خارجه آمريكا – شوروي – انگليس و سفير چين طي اعلاميهاي بر ضرورت تأسيس سازماني بينالمللي براساس اصل برابري حاكميت كشورهاي صلح دوست تأكيد كردند.
5 – كنفرانس تهران: در دسامبر 1943، چرچيل – رزولت و استالين در تهران حضور پيدا كردند. در كنفرانس تهران، آنان بر مسئوليت سنگيني كه بر دوش آنها و ملل متحد براي بوجود آوردن صلحي كه در حسن نيت تودههاي جهان استوار باشد، تأكيد كردند. به عبارتي اين سه مقام ارشد جهاني، صلح را بعنوان بهترين راهكار براي امنيت جهاني تشخيص دادند.
6 – كنفرانس دمبارتن اوكس: در ويلايي در واشنگتن در 1944 كميسيوني مركب از كارشناسان آمريكا – انگليس – شوروي و چين تشكيل شد. نتيجه مذاكرات اين كميسيون سندي شامل 12 فصل بود كه در آن اهداف و اصول سازمانهاي بينالمللي مورد نظر – اركان اصلي آن – چگونگي برقراري صلح و امنيت جهاني و همكاريهاي اقتصادي و اجتماعي مشخص شده بود.
در اين نشست مسئوليت حفظ صلح و امنيت بينالمللي بر عهدة شوراي امنيت كه مركب از پنج قدرت بزرگ بود، گذاشته شد. هر چند به علت عدم توافق در مورد چگونگي رأيگيري، ادامة مذاكرات به كنفرانس يالتا موكول شد.
7) كنفرانس يالتـا: در فوريه 1945، موضوع نحوة رأيگيري در شوراي امنيت و ساير موضوعات در يالتا با شركت رزولت – چرچيل و استالين مورد بحث قرار گرفت. در اين نشست توافق شد در آوريل همان سال كنفرانسي در سانفرانسيسكو تشكيل شود تا منشور سازمان تعيين گردد.
در يالتا تأكيد شد كه دولتهاي دعوت شده به سانفرانسيسكو بايد تا اول مارس 1945 عليه آلمان و ژاپن اعلان جنگ كرده باشند. علاوه بر اين اعلاميه ملل متحد را نيز امضا كرده و صلحجو باشند. بر همين چهارچوب، ايران نيز عليه آلمان و ژاپن اعلان جنگ كرد.
8) كنفرانس سانفرانسيسكو: سرانجام با اين مقدمات، كنفرانس سانفرانسيسكو كه از اوريل تا ژوئن 1945 طول كشيد، تشكيل شد. در اين كنفرانس منشور ملل متحد با 19 فصل و 111 ماده و همين طور اساسنامه ديوان بينالمللي دادگستري امضا شد و بدين ترتيب سازمان ملل متحد بر خاكسترهاي جنگ دوم جهاني بنا نهاده شد.
سرانجام در 24 اكتبر 1945 پس از امضاي سند تصويب ملل متحد توسط آمريكا، انگليس، شوروي، فرانسه و چين منشور لازمالاجرا شد و به دنبال آن مجمع عمومي در قطعنامهاي در سال 1971 روز 24 اكتبر را روز ملل متحد ناميد.
منشور ملل متحد سرانجام در 26 اكتبر 1945 با تصويب اكثريت دولتها به اجرا درآمد و بدين ترتيب پس از انحلال جامعه ملل، سرانجام در 1951 مقر سازمان ملل به نيويورك منتقل شد.
اهداف و اصول سازمان ملل متحد:
منشور ملل متحد كه شامل 19 فصل و 111 ماده است به منزله قانون اساسي جامعة بينالمللي است. در منشور ملل متحد اصول و اهداف سازمان ملل در فصل اول ذكر شده است. طبق مقررات منشور ملل متحد، اهداف سازمان ملل عبارتند از:
1 – حفظ صلح و امنيت بينالمللي
2 – توسعه روابط دوستانه در بين ملتها بر مبناي احترام به اصل تساوي حقوق و خودمختاري ملي
3 – دستيابي به همكاري بينالمللي در حل مسايل جهاني
4 – وجود مركزي براي هماهنگ كردن اقداماتي كه ملتها جهت دستيابي اين هدفهاي مشترك معمول ميدارند.
اصول منشور ملل متحد:
سازمان ملل متحد اصولي را دنبال ميكند كه عبارتند از:
1 – اصل تساوي حاكميت تمامي اعضا
2 – تمامي كشورهاي عضو به منظور تضمين حقوق و مزاياي ناشي از عضويت متعهد ميشوند مقررات منشور را با حسن نيت انجام دهند.
3 – تعهد اعضا به حل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي
4 – ممنوعيت توسل به زور و تهديد
5 – حمايت از اقدامات سازمان ملل بر طبق منشور
6 – سازمان مراقبت خواهد كرد كه كشورهايي كه عضو سازمان ملل نيستند تا آنجايي كه براي حفظ صلح و امنيت بينالمللي ضروري است بر طبق اين اصول عمل كنند.
7 – هيچ يك از مقررات مندرج در منشور ملل متحد، سازمان ملل را مجاز نميداند در اموري كه ذاتاً جزو صلاحيت داخلي هر كشوري است، دخالت نمايند.
شرايط عضويت در سازمان ملل:
اعضاي مؤسس سازمان ملل متحد كه 51 كشور بودند، به طور خودكار عضو سازمان ملل محسوب ميشدند، اما براي كشورهاي متقاضي عضويت در سازمان ملل چهار شرط در نظر گرفته شده بود كه عبارتند از:
1 – دولت بودن، 2 – صلحجو بودن، 3 – قبول تعهدات منشور، 4 – توانايي اجراي مقررات مندرج در منشور
براي عضويت در سازمان ملل توصيه شوراي امنيت و تصويب مجمع عمومي ضروري است. يعني مجمع عمومي با دو سوم آرا بايد توصيه شوراي امنيت را تصويب نمايد.
تفاوت بين منشور ملل متحد و ميثاق:
1 – منشور اهميت زيادي براي مسائل اجتماعي و اقتصادي قايل است.
2 – برخلاف ميثاق در منشور حدود اختيارات و وظايف شوراي امنيت و مجمع عمومي به مراتب روشنتر و شفافتر است.
3 – در جامعة ملل تصميمگيري به استثناي موارد خاص در شورا و مجمع عمومي با اتفاق آرا بود در حالي كه در سازمان ملل تصميمات شوراي امنيت با 9 رأي و تصميمات اساسي مجمع عمومي با دو سوم آرا گرفته ميشود.
4 – منشور ملل متحد بيشتر براساس اصل پيشگيري پايهگذاري شده است.
5 – در منشور ملل متحد طبق ماده 27 براي 5 عضو دائم حق وتو در نظر گرفته شده است.
اركان سازمان ملل متحد:
سازمان ملل داراي شش ركن اصلي است كه عبارتند از:
1 – مجمع عمومي، 2 – شوراي امنيت، 3 – دبيرخانه، 4 – شوراي اقتصادي و اجتماعي، 5 – شوراي قيمومت، 6 – ديوان بينالمللي دادگستري
مجمــع عمــومي:
مجمع عمومي ركن تبادل نظر و مشورتي سازمان ملل است كه با شركت تمامي اعضاي سازمان ملل تشكيل ميشود. مجمع داراي نشستهاي سالانه است كه از سومين سهشنبه سپتامبر هر سال آغاز بكار كرده، سه ماه طول ميكشد. در اين نشست موضوعات مختلف بينالمللي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
در مورد مسايل مهم، تصميمات مجمع عمومي با اكثريت دوسوم تصويب ميشود كه اين مسايل مهم عبارتند از: مسايل مربوط به صلح و امنيت بينالمللي، انتخاب اعضاي غيردايم شوراي امنيت، انتخاب اعضاي شوراي اجتماعي و اقتصادي، پذيرش اعضاي جديد، تعليق حقوق و مزاياي عضويت و اخراج اعضا، انتخاب اعضاي شوراي قيمومت و مسايل مربوط به بودجه.
مجمع عمومي علاوه بر نشستهاي عادي، به درخواست كشورهاي عضو نشستهاي اضطراري يا فوقالعاده نيز برگزار ميكند. در اين نشستها بحران بوجود آمده مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
وظايف و اختيارات مجمع عمومي:
طبق ماده 10 منشور ملل متحد، مجمع عمومي ميتواند هر مسألهاي را كه در حدود منشور ملل متحد باشد مورد بررسي قرار دهد.
صلاحيتهاي مجمع عمومي:
الف) صلاحيتهاي انحصاري: صلاحيتهاي انحصاري شامل وظايف و اختياراتي هستند كه منحصراً در اختيار مجمع عمومي هستند. اين صلاحيتها عبارتند از: 1 – ايجاد اركان فرعي، 2 – تدوين و توسعة تدريجي حقوق بينالملل، 3 – ادارة سرزمينهاي غيرخودمختار، 4 – مسايل داخلي سازمان ملل.
ب) صلاحيتهاي غيرانحصاري: برخي از وظايف و اختيارات مجمع عمومي مشترك است كه از جملة آنها ميتوان به صلاحيتهاي مشترك مجمع عمومي و شوراي امنيت اشاره كرد. اين صلاحيتها عبارتند از:
1 – حفظ صلح و امنيت بينالمللي، 2 – انتخاب قضات ديوان بينالمللي دادگستري، 3 – انتخاب دبيركل، 4 – پذيرش اعضاي جديد، 5 – اخراج و تعليق عضويت، 6 – اصلاح منشور
كميتههاي مجمع عمومي:
مجمع عمومي براي بررسي مسايل مختلف داراي كميتههاي تخصصي است كه رسماً 6 كميته ميباشد.
1) كميته سياسي و امنيتي، 2) كميته اقتصادي و مالي، 3) مسايل اجتماعي، انساني و فرهنگي، 4) كميته قيمومت، 5 – كميته اداري و بودجه، 6) كميته امور حقوقي
از نقاط ضعف مجمع عمومي با وجود همة اختيارات اين است كه مصوبات مجمع عمومي جنبة توصيه دارد و الزامي نيست. همين ضعف سبب شده است تا برخي از صاحبنظران مجمع عمومي را به ماشين صدور قطعنامه تشبيه كنند. در واقع با توجه به اين نقطه ضعف اعضاي سازمان ملل بويژه كشورهاي در حال توسعه تلاشهاي زيادي را براي افزايش اختيارات مجمع عمومي بعمل آوردند. برخي از اين تلاشها براي افزايش نقش مجمع عمومي در صلح و امنيت جهاني عبارتند از:
تشكيل كميته مياندورهاي: در سال 1947 اين پيشنهاد از سوي آمريكا مطرح شد كه در آن كميتهاي با شركت تمامي اعضاي مجمع تشكيل ميشد كه در آن بجاي پنج عضو هر كشور با يك عضو در آن شركت ميكرد.
قطعنامه اتحاد براي صلح: در سال 1950 اين قطعنامه در بحبوحة جنگ كره پيشنهاد شد. براساس قطعنامة اتحاد براي صلح هرگاه شوراي امنيت نتواند براي مقابله با نقض صلح يا تجاوز اقدام كند، مجمع عمومي طي نشستي فوقالعاده نسبت به اعزام نيروهاي نظامي به مناطق بحراني تصميمگيري مينمايد.
تشكيل كميته اقدامات دستهجمعي: اين كميته از 14 عضو تشكيل ميشود و عمليات جمعي اعضاي سازمان ملل را بنابه توصيه مجمع عمومي هماهنگ ميكند.
نشست اضطراري مجمع عمومي: مجمع عمومي در مواقعي كه شوراي امنيت واكنش لازم را نسبت به تهديد صلح، نقض صلح و عمل تجاوزكارانه نداشته باشد، مجمع عمومي بنابه درخواست كشورهاي عضو ميتواند نشست اضطراري تشكيل دهد.
روشهاي نقشآفريني مجمع عمومي براي حفظ صلح و امنيت بينالمللي:
به موجب مادة 10 منشور ملل متحد و همچنين مادة 11، مجمع عمومي از طريق توصيهها و قطعنامههايي كه صادر ميكند، ميتواند منشأ نفوذ بر افكار عمومي در جهان قرار گيرد. به عبارتي هرگاه كه قطعنامه شوراي امنيت وتو شود، مجمع ميتواند براساس مواد 10 و 11 قطعنامه صادر كند.
از طريق كميتة سياسي و اجتماعي و همچنين كميته خلع سلاح
مجمع عمومي در اجراي وظايف خود از جمله نظارت بر كليه فعاليتهاي سازمان ملل، هر ساله گزارشي را در خصوص فعاليت شوراي امنيت منتشر ميكند كه در همين چهارچوب در صلح و امنيت جهاني ميتواند نقشآفرين باشد. (مجمع عمومي هر سال گزارشهاي فعاليت شوراي امنيت و دبيركل سازمان ملل را بررسي ميكند.)
از طريق انتخاب اعضاي غيردايم شوراي امنيت
شـوراي امنيت
شوراي امنيت ركن اجرايي سازمان ملل محسوب ميشود كه داراي كمترين عضو و بيشترين اختيارات است. شوراي امنيت براساس ماده 24 منشور ملل متحد مسئوليت اولية حفظ صلح و امنيت بينالمللي را بر عهده دارد.
شوراي امنيت تنها ركن از اركان سازمان ملل است كه تصميماتش براساس ماده 25 منشور براي تمامي اعضا الزامآور است. به عبارتي تقريباً هر تصميم مهم سياسي در سازمان ملل يا بايد از شورا منشأ بگيرد يا توسط اين ركن تأييد شود.
شوراي امنيت تا سال 1965 داراي 11 عضو، شامل 5 عضو دائم و 6 عضو غيردائم بود. اما از آنجا كه تعداد اعضاي سازمان ملل از 51 عضو در سال 1945 به 114 عضو در سال 1963 افزايش يافته بود، درخواست براي افزايش اعضاي شوراي امنيت زياد شد. در پايان به اين درخواست، مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1963 با تصويب قطعنامهاي خواستار افزايش شمار اعضاي غيردائم از 6 عضو به 10 عضو شد. اين قطعنامه كه از سال 1966 لازمالاجرا شد؛ تعداد اعضاي شوراي امنيت را به 15 عضو افزايش داد كه شامل 5 عضو دائم و 10 عضو غيردائم.
اعضاي دائم شوراي امنيت شامل: آمريكا، روسيه، فرانسه، چين و انگليس ميباشد. اما اعضاي غيردائم براساس تقسيم جغرافيايي براي يك دورة دو ساله از سوي مجمع عمومي انتخاب ميشود.
طبق مادة 23 منشور مجمع عمومي در انتخاب اعضاي غيردائم به دو اصل توجه دارد: 1) نقش كشورها در روند كمك به حفظ صلح و امنيت جهاني و ساير اهداف سازمان ملل، 2) توزيع عادلانه كرسيهاي شوراي امنيت به لحاظ جغرافيايي.
براساس تقسيمبنديهاي جغرافيايي، كشورهاي آسيايي و آفريقايي 5 عضو، آمريكاي لاتين 2 عضو، اروپاي شرقي يك عضو، اروپاي غربي يك عضو و اقيانوسيه نيز يك عضو.
نحوة رأيگيــري:
برخلاف شوراي جامعة ملل كه سيستم رأيگيري آن براساس اتفاق آراء در شوراي امنيت اكثريت آراء ملاك تصميمگيري است.
در مورد مسائل عادي نظير تشكيل جلسات شورا، تعيين دستور كار، دعوت از يك دولت يا شخص براي مشاركت در كارهاي شورا، با اكثريت 9 رأي تصميمگيري ميشود كه در آن ملاك عضويت دائم يا غيردائم نيست. اما در مورد مسايل اساسي و كيفي رأي اكثريت ملاك است. يعني از 9 رأي لازم براي تصميمگيري همة پنج عضو دائم بايستي در رأيگيري شركت نمايند. از جملة اين مسايل حل مسالمتآميز اختلافات، اقدامات تنبيهي نظير تعليق يا اخراج يك عضو سازمان ملل و انتخاب دبيركل از جملة اين مسايل ميباشد.
شوراي امنيت در صورت بروز تهديد عليه صلح، نقض صلح و اقدام تجاوزكارانه براساس فصل ششم منشور، روشهاي مسالمتآميز را توصيه ميكند كه شامل مذاكره، ميانجيگري، سازش، تحقيق، داوري و رسيدگي قضايي است.
اما شوراي امنيت در چهارچوب فصل هفتم، قطعنامههاي الزامآور تصويب ميكند كه همة كشورها ملزم به رعايت آن هستند. براين اساس شوراي امنيت طبق مواد 39 و 40 منشور، اعمال فشارهاي ديپلماتيك بعمل ميآورد. براساس ماده 41 مجازاتهاي اقتصادي تصويب ميكند و به موجب مادة 42 توسل به زور يا اقدام نظامي را مجاز ميدارد.
حق وتــو:
اعضاي دائم شوراي امنيت به موجب مادة 27 منشور ملل متحد داراي حق وتو هستند. براساس ماده 27 و رويه موجب در شوراي امنيت امتناع اعضاي دائم از دادن رأي يا غيبت به مفهوم رأي منفي نيست و معناي وتو از آن بدست نميآيد زيرا استفاده از وتو بايد صريحاً ابراز شود. نكتة جالب توجه در خصوص استفاده از حق وتو اين است كه هيچگاه از اين امتياز به درستي استفاده نشده است.
به عنوان مثال در دوران جنگ سرد 279 بار از حق وتو استفاده شد كه عمدة آن از جانب شوروي سابق و آمريكا بود تا حدود 60 قطعنامه بر ضد اسرائيل از سوي آمريكا، فرانسه و انگليس وتو شده است.
ديوان بينالمللي دادگستري:
با توجه به ناكامي جامعة ملل و تأسيس سازماني جديد به نام سازمان ملل متحد بحث تشكيل ديواني جديد نيز مطرح شد كه سرانجام كميتة حقوقدانان در سال 1945 در واشنگتن طرح تأسيس ديوان بينالمللي دادگستري را بررسي كردند.
در كنفرانس سانفرانسيسكو اساسنامة ديوان بينالمللي مورد قبول قرار گرفت و به موجب مادة 93 منشور، اعضاي سازمان ملل به طور خودكار جزو قبولكنندگان اساسنامه ديوان به شمار ميروند. بدين ترتيب ديوان بينالمللي دادگستري در سال 1946 در لندن تشكيل شد، اما در همان سال مقر آن در لاهه هلند تأسيس ديوان و آغاز بكار كرد.
قضات ديوان بينالمللي دادگستري 15 نفر قاضي هستند كه بدون توجه به مليت آنها از بين كساني كه عاليترين مقام اخلاقي را دارا بود و واجد شرايط هستند انتخاب ميشوند و قضات براي يك دوره دو ساله انتخاب ميشوند و پس از سپري شدن اين دوره مجدداً ميتوانند انتخاب شوند.
مجمع عمومي و شوراي امنيت هر يك بطور مستقل اعضاي ديوان را انتخاب ميكنند. نكتة مهمي كه اعضاي دايمي شوراي امنيت در انتخاب قضات نميتوانند از حق وتو استفاده كنند. صلاحيت ديوان رسيدگي به دعاوي دولتهاست اما دعاوي حقوقي نه كيفري و سياسي.
دبيرخانه:
يكي از اركان ششگانه سازمان ملل است كه در رأس آن دبيركل سازمان ملل قرار دارد. براساس ماده 97 منشور ملل متحد دبير كل به پيشنهاد شوراي امنيت و تصويب مجمع عمومي براي مدت 5 سال انتخاب ميشود. طبق ماده 99 منشور دبير كل ميتواند توجه شوراي امنيت را به هر موضوعي كه عقيدة او صلح و امنيت بينالمللي به خطر بياندازد را جلب نمايد.
با توجه به اينگونه اختيارات، برخي از حقوقدانان معتقد هستند كه دبيركل شانزدهمين عضو شوراي امنيت محسوب ميشود كه داراي حق وتو نيست. نحوة تعيين دبير كل نيز به اين ترتيب است كه ابتدا شوراي امنيت در يك نشست خصوصي صلاحيت كانديداها را بررسي كرده، پس از رأيگيري بصورت غيرتشريفاتي با صدور قطعنامهاي يكي از كانديداها را به عنوان نامزد دبيركلي به مجمع عمومي معرفي ميكند. سپس در رأي گيري مجمع عمومي وي انتخاب ميشود. بدين ترتيب انتخاب دبيركل، هم در شوراي امنيت و هم در مجمع عمومي است.
شوراي اقتصادي و اجتماعي:
در فصل 9 منشور ملل متحد بالا بردن سطح زندگي در توسعة امور اجتماعي و اقتصادي اعضاء در چهارچوب هماهنگي ساز و كاري بنام شوراي اقتصادي و اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است كه به همين علت شوراي اقتصادي و اجتماعي به عنوان يكي از اركان سازمان ملل تأسيس شد كه ابتدا 18 عضو داشت، اما با اصلاحيه منشور تعداد اعضاي آن به 27 كشور رسيد. در حال حاضر 54 كشور عضو آن هستند.
شوراي اقتصادي و اجتماعي كه تحت نظر مجمع عمومي كار ميكند اختيار دارد راجع به موضوعات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، تربيتي و بهداشتي و همچنين امور مربوط به حقوق بشر گزارش تنظيم نمايد. ديدگاههاي خود را به مجمع عمومي و كشورهاي عضو منتقل كنند. از وظايف مهم و عمده شوراي اقتصادي و اجتماعي ارتباط دادن مؤسسات تخصصي با سازمان ملل و هماهنگنمودن فعاليتهاي آنهاست.
شوراي قيموميت:
قيموميت بعضي از كشورها بر سرزمينهاي ديگر كه در اساسنامه يا ميثاق جامعه ملل مورد توجه قرار گرفته بود، بار ديگر در سازمان ملل و در منشور اين سازمان تحت عنوان سرزمينهاي تحت قيموميت مورد توجه قرار گرفت. در جريان جنگ دوم جهاني، پيشنهاد شد كه بندر داكار و جزاير اقيانوس آرام تحت رژيم قيموميت قرار گيرد تا مردم اين مناطق به اندازة كافي براي ادارة مستقل سرزمينهاي خود آمادگي نداشتند، آمادگي پيدا كنند. به عنوان مثال مناطقي كه تحت قيموميت بودند نظير كامرون، تانزانيا، روگاندا و بروندي از دهة 60 به بعد مستقل شدند.
مؤسسات تخصصي:
طبق ماده 57 منشور، مؤسسات تخصصي سازمان ملل سازوكارهايي تخصصي هستند كه بموجب موافقتنامه كشورها تأسيس و برطبق اساسنامة خود در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي، آموزشي، بهداشتي و ساير موضوعات مرتبط داراي مسئوليتهاي وسيع بينالمللي ميباشند. اين مؤسسات تخصصي برطبق مقررات مادة 63 وابسته به سازمان ملل متحد هستند.
مطابق ماده 63 منشور، شوراي اقتصادي و اجتماعي با هر يك از مؤسسات تخصصي كه در مادة 57 منشور به آنها اشاره شد، قراردادهايي را منعقد ميكنند و شرايطي را كه به موجب آن مؤسسة مذبور وابسته به سازمان ملل خواهد شد، معين مينمايد. بنابراين رابطهاي بين سازمان ملل متحد و مؤسسات تخصصي رابطة قراردادي است.
شوراي اقتصادي و اجتماعي بعنوان حلقة اتصال اين سازمانهاي تخصصي با سازمان ملل بر فعاليت آنها نظارت ميكند و حتي توصيههايي را نيز به آنها ارائه ميكند.
سازمانهاي مؤسسات تخصصي:
وابسته به سازمان ملل به سه طيف تقسيم ميشود:
1 – سازمانهايي كه با امور فني سروكار دارند، نظير سازمان بينالمللي هواپيمايي كشوري ايكائو، اتحادية بينالمللي مخابرات از راه دور يا سازمان جهاني هواشناسي.
2 – سازمانها يا مؤسساتي كه با امور و فعاليتهاي اجتماعي و انساني سروكار دارند مانند سازمان بينالمللي آيلو، سازمان آموزشي علمي و فرهنگي ملل متحد يونسكو و سازمان جهاني بهداشت.
3 – سازمانها يا مؤسسات مربوط به امور مالي و مسايل اقتصادي مثل صندوق بينالمللي پول، سازمان خوار و بار و كشاورزي جهاني فائو
طيفي از سازمانهاي تخصصي نيز وجود دارند كه تحت نظر سازمان ملل عمل ميكنند، اما رابطة قراردادي با سازمان ملل ندارد و سازمان وابسته به سازمان ملل محسوب نميشود، نظير آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه تا حد زيادي در اجراي وظايف خود استقلال عمل دارد.
منشور ملل و سازمانهاي منطقهاي:
براساس مقررات فصل هشتم منشور ملل متحد سازمان ملل ميتواند از ظرفيت سازمانهاي منطقهاي براي كمك به صلح و امنيت بينالمللي استفاده نمايد. براي نمونه مطابق بند 3 ماده 52 منشور شوراي امنيت، حل مسالمتآميز اختلافات محلي و منطقهاي را از طريق ابتكارات سازمانهاي منطقهاي تشويق مينمايد